پشتپردة افشاگری ادوارد اسنودن
ادوارد اسنودن متولد ۱۹۸۴ میلادی، پیمانکار فنی و کارمند سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا است که به عنوان پیمانکار برای آژانس امنیت ملی کار میکرد. اسنودن در ژوئن ۲۰۱۳ اطلاعات طبقهبندی شدهای از برنامههای فوق سری ان.اس.ای از جمله برنامه شنود پریزم را به گاردین و واشنگتن پست لو داد.
او که در پی ابطال گذرنامهاش توسط دولت امریکا از ۲۳ ژوئن ۲۰۱۳ در فرودگاهی در مسکو به سر میبَرد و تا کنون به بیش از 21 کشور درخواست پناهندگی داده است؛ وی نخست از کشور اکوادور و سپس از روسیه تقاضای پناهندگی کرد. ساعاتی پیش از درخواست پناهندگی وی، ولادیمیر پوتین در یک نشست خبری گفته بود: اگر آقای اسنودن بخواهد در روسیه اقامت کند باید فعالیتهای خود را که به منافع شرکای آمریکایی ما لطمه میزند، متوقف کند.
نکتة حائز اهمیت در اینجاست که برخی تصور میکنند دستگاههای اطلاعاتی آمریکا افراد خاصی را در این پروژه در نظر نداشتهاند بلکه هر آنچه کاربران این سرویسها انجام دادهاند در دسترس سازمان امنیت ملی آمریکا بوده که یکی از سریترین نهادهای اطلاعاتی این کشور است. اگر بخواهید دقیقتر بدانید بر اساس اطلاعاتی که ادوارد اسنودن افشا کرده اطلاعات زیر از همه کاربران زیر نظر نهادهای اطلاعاتی آمریکا بوده است:
- متن کلیه ایمیل ها در سرویس های فوق مانند ایمیل های یاهو، جیمیل، آمریکن آنلاین، هات میل، ام اس ان، آدرس گیرنده و فرستنده های ایمیل ها و کلیه فایل های پیوست.
- متن همه چت ها و گفتار های متنی، صوتی و ویدیویی در سرویس هایی مثل یاهو مسنجر، اسکایپ، پال تاک، گوگل تاک و …
- کلیه فعالیت ها و معاشرت ها در شبکه های اجتماعی نظیر فیسبوک در کنار کلمههای عبور افراد مورد هدف در شبکه های اجتماعی و سرویس های اعلام شده.
- اطلاعات دقیق تر و بررسی های اطلاعاتی در مورد افراد خاص یا مشکوک.
مشاهده می شود که اطلاعاتی که اسنودن آنها را به اصطلاح لو داده، کاملاً بدیهی بوده و هر استفاده کننده از موبایل و رایانه میتواند این جاسوسیها را توسط شرکتهای ارائه دهندة خدمات، پیشبینی کند. حال سؤالی که مطرح می شود این است که چرا آمریکا، با لو رفتن اطلاعاتی به این شکل به حاشیه پرداخته و به آن دامن میزند؟ آیا دولت آمریکا با هماهنگی قبلی، این بازی را با اسنودن اغاز کرده تا اهداف خاصی را دنبال کند؟
نظر امام و رهبری در مواجهه با لبخند دشمن
تمجید و تعریف دشمنان از جمله مسائلی است که باید مورد بررسی افراد مورد تحسین قرار گیرد و عملکرد خود را بازبینی کنند. بیانات امام (ره) و مقام معظم رهبری نسبت به برخود دشمنان و رسانههای معاند با اشخاص نکتهای قابل تأمل است که همواره باید مورد توجه مسئولین واقع شود. امام خمینی در مورد تمجید دشمنان فرمودهاند:
اگر چنانچه آمریکا و روزنامههای آمریکایی از ما تعریف کنند، آن وقت است که باید مردم بگویند، قضیه چیست؟[1] توقع نداشته باشید که آنها از ما تعریف کنند، اگر آنها از من طلبه و شما تعریف میکردند، ساقط میشدیم.[2] باید هیچ سستی نکنیم و از این ترس نداشته باشیم که فلان رادیو و یا دولت خارجی چه میگوید، رادیوها باید به ما فحش بدهند. آن روزی که آمریکا از ما تعریف کند باید عزا گرفت. آن روز که کارتر و ریگان از ما تعریف کنند معلوم میشود در ما اشکالی پیدا شده است.[3] آمریکا هر چه به حکومت فحش بدهد، و یا به افراد فحش بدهد، پیش مردم، اینها معتبرتر میشوند، و از آن طرف منحرفین هرچه از شما بدگوئی کنند برایتان بهتر است.مصیبت آن وقتی است که دشمنان و منحرفین از شما تعریف کنند.[4]
مقام معظم رهبری نیز جایگاه تمجید بیگانگان ومعاندان در منظر مردم را اینگونه توصیف مینمایند:
عدهاى از مردم اين كشور، بلكه اكثريت مردم مؤمن كشور ما، از بس از راديوهاى بيگانه خباثت و ملعبت ديدهاند و دروغ شنيدهاند، هرچه آنها بگويند، عكسش عمل مىكنند. اگر آنها گفتند از فلان كس تقليد كنيد، از او تقليد نمىكنند. اگر روى كسى تكيه كردند و گفتند از او تقليد نكنيد، مردم از او تقليد مىكنند. اين عادت مردم ماست و عادت درستى هم هست. امام رضواناللهعليه هم مىفرمود كه رشد در خلاف راديوهاى بيگانه و تبليغات دشمن است. بدانيد كه هر طرفى آنها مىروند، آن طرف، طرف باطل است و طرف ضدش، طرف حق است...[5]. اينجور نيست كه دشمنان در نظام جمهورى اسلامى با زيدى خوب باشند، با عمروى بد باشند؛ نه. هر كسى كه به اين نظام پايبند است، هر كسى كه به اين قانون اساسى پايبند است، هر كسى كه به آرمانهاى ملت ايران پايبند است، از نظر آنها دشمن است.[6]
[1] (صحیفه امام، ج9، ص527)
[2] (صحیفه امام، ج17، ص35)
[3] (صحیفه امام، ج17، ص250)
[4] (صحیفه امام، ج18، ص242)
[5] ديدار عمومى به مناسبت روز ولادت امام جواد(ع) 23/09/1373
[6]15/4/88
گفتمان مقاومت در پیشبرد سیاست خارجی
آنچه که از بحران اقتصادی اروپا آشکار شد این نکته است که وابستگی اقتصادی یک کشور به کشورهای دیگر منجر به تأثیرپذیری اقتصاد کشور هدف از کشورهای مقصد میشود. باید دقت داشت که چرا مشکلات اقتصادی آمریکا به بحران اقتصادی اروپا منجر و اقتصاد یونان را متلاشی و بر اقتصاد اسپانیا، پرتغال و رومانی اثر سوء و مستقیم میگذارد. از این منظر، اقتصادی که به راحتی در برابر حملات دولتهای رقیب آسیبپذیر باشد با مؤلفههای اقتصاد اسلامی سازگار نیست.
اقتصاد اسلامی همواره باید در راستای منافع اسلامی و ایدئولوژیکی عمیق دینی و انقلابی اداره شود و متفاوت از اقتصاد حاکم بر نظامهای سلطه و سرمایهداری باشد. در نظام اسلامی- انقلابی اقتصاد به گونهای باید اداره شود که استقلال کشور را خدشهدار نکند. شعار بنیادین انقلاب اسلامی 3 رکن دارد و اقتصاد در اولویتهای دسته چندم قرار میگیرد. در شعار انقلاب هم که در مقدمة قانون اساسی ذکر گردیده، استقلال نظام از اصول بنیادین و اساسی حاکمیت است و باید توجه داشت که به لحاظ قانون، آرمانهای انقلاب اسلامی و گفتمان امام و رهبری اولویتهای دسته چندم ارکان مبنایی را تحتالشعاع قرار ندهند. عدم استقلال که به وابستگی میانجامد در هر زمینهای که بروز کند با شاخص امام و رهبری در تعارض است.
اصل 9 قانون اساسی به بیان جایگاه استقلال سیاسی کشور پرداخته است. همچنین بندهای 5 و 7 اصل 3 قانون اساسی به ترتیب به اهمیت طرد کامل استعمار، ممانعت از نفوذ اجانب و تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون پرداخته است. مقام معظم رهبری نیز در تبیین مؤلفههای اقتصادی فرمودهاند: روزمرّه فكر كردن در مسائل اقتصادى، مضر است؛ تغيير سياستهاى اقتصادى به طور دائم، مضر است، در همهى بخشها، بخصوص در اقتصاد، تكيه كردن بر نظرات غير كارشناسى، مضر است؛ اعتماد كردن به شيوههاى تزريقىِ اقتصادهاى تحميلى شرق و غرب، مضر است. سياستهاى اقتصاد بايد سياستهاى «اقتصاد مقاومتى» باشد. يك اقتصاد مقاوم، بايد اقتصادى باشد كه در ساخت درونىِ خود مقاوم باشد، بتواند ايستادگى كند؛ با تغييرات گوناگون در اين گوشة دنيا، آن گوشة دنيا متلاطم نشود؛ اين چيزها لازم است.
برای پیشرفت و شکوفایی اقتصاد کشور، نگرشها و برنامهها را به سمت تولید و خودکفایی باید پیش برد؛ نظارت را دقیق کرد؛ یک نظام حقوقی جامع و کارآمد برای نظمبخشی به عملکرد دستگاههای حوزة اقتصاد وضع کرد؛ زیرساختهای درونی اقتصاد را پیریزی و مدیریت کرد و با برنامهریزی منسجم، میوة این تلاشها را در بلند مدت چید. بیان سازش با مستکبرین برای پیشرفت و رونق اقتصاد، ضعف جریانها در ادارة کشور است و از نداشتن باور به استعدادهای درونی نشأت میگیرد. زمانی که مصر در 1979 کمپ دیوید را منعقد کرد، انقلاب ما پیروز شد. گفتمان سازش آن روز مصر موجب شد که پس از 35 سال مصر دغدغة نان داشته باشد و بدون کمکهای غرب در ساماندهی اوضاع معیشتی خود ناتوان باشد و گفتمان مقاومت ایران موجب اقتدار و استقلال کشور شد و با تمام دشمنیهای آمریکا وغرب به خوداتکایی برسد.
میانگین سن روسای جمهور دنیا چقدر است؟
نیاز امروز کشور ما انتخاباتی با شکوه است که دشمنان را نیز وادار به اعتراف کند و و برای رسیدن به این هدف، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باید بر اساس معیارهای مدرن جهانی صورت بگیرد. این سخنان، خواست برخی اعضای اصلی حزب کارگزاران و جریان اصلاحات و حتی شاید بسیاری از احزاب و گروهها و اقشار مردمی نیز باشد؛ اما این حزب و جریان در نیل به این خواست پیشقدم بودند که میتوان از این خواست آنها به عنوان گامی نوین و ابتکاری جدید در برگزاری هر چه با شکوهتر انتخابات ریاست جمهوری یاد کرد.
با این اوصاف به بررسی رویه و رویکرد سایر کشورها به منظور احراز صلاحیت لازم برای نامزدهای خواهان تصددی پست ریاست جمهوری پرداختیم و آنچه مشاهده شد این نکته بود که نگاه اکثر کشورهای دنیا برای تعیین رئیس دستگاه اجرایی (علاوه بر تخصص، قدرت مدیریت، توانمندی شخص، وضعیت جسمی سالم و...) معطوف به شرایط سنی میانسالی و جوانی بوده است تا وی بتواند تحت هر شرایطی و بدون تفویض اختیاراتش به سایرین، رشد و پیشرفت کشور را به کمک معاونین و کابینة خود پیش ببرد و نه واگذاری اختیاراتش.
در دنیا میانگین سنی مسئولان عالیرتبة کشورها بین 40 تا 50 سال است و رئیس جمهور آمریکا، رئیس جمهور ونزوئلا و رئیس جمهور روسیه و تعداد زیادی از سران کشورهای دنیا در این میانگین سنی قرار دارند. ميانگين سني رؤساي جمهور آمريکا 54 سال و 11 ماه بوده است. تئودور روزولت که در سن 42 سالگي به کاخ سفيد راه يافت، جوانترين رئيس جمهور تاريخ آمريکا است. او درپي ترور مک کينلي به اين عنوان رسيد. بعد از او جان اف کندي با 43 سال و 236 روز، جوانترين رئيس جمهور محسوب ميشود. از طرف ديگر، رونالد ريگان نيز با حدود 70 سال (69 سال و 349 روز) مسنترين رئيس جمهور تاريخ آمريکا است.
در انتخاب ریگان به عنوان رئیس جمهور چند نکته وجود دارد که اگر شرایط به نحو دیگری رقم میخورد شاید کارتر 56 ساله، که رقابت را از جرالد رودولف فورد 62 ساله برد، برای بار دوم انتخاب میشد. مردم آمریکا در دورانی به ریگان 70 ساله رأی دادند که چارهای جز این نداشتند و عدم حضور نامزدهای مطرح و عملکرد ضعیف کارتر منجر به این انتخاب شد. همچنین وقوع انقلاب اسلامی ایران و از دست دادن پایگاه اصلی آمریکا در خاورمیانه، تسخیر سفارت آمریکا در تهران، کشف اسناد جاسوسی در این مرکز، گروگانگیری کارکنان سفارت و عدم استرداد این دیپلماتها به دولت وقت آمریکا چهرة کارتر را برای انتخاب چهار سال دوم مخدوش نمود که بنا به گفتة کارشناسان آمریکایی اگر وی در بازپسگیری گروگانها موفق عمل میکرد به طور حتم میتوانست پیروز انتخابات 1980 نیز باشد و این نقطه ضعف وی تبدیل به برگ برندهای برای ریگان گردید.
حال با رویهای که جمهوری اسلامی نسبت به احراز صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری در پیش گرفته و با پیشرفت روزافزونی که در تمامی عرصهها دارد شاهد نزدیک شدن روز به روز به معیارها و استانداردهای مدرن جهانیای هستیم که با تعالیم اسلامی و وحیانی و قانون ما نیز مطابقت دارند؛ چراکه مردمان این مرز و بوم امید الگو شدن ایران جوان اسلامی در سرتاسر هستی را در دستور کار دارند و این برگرفته از سخن پیامبر اعظم اسلام نیز است که فرمودند دانش اگر در ثریا هم باشد مردانی از سرزمین پارسی به آن دست خواهند یافت.
Constitution of U.S.A
www.rahesabz.net/story/65566
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Presidents_of_the_United_States
گفتمان سازش یا مقاومت در انتخابات ریاست جمهوری
با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری نگاه غالب کاندیداهای احتمالی به مسائل سیاست خارجی و نحوة تعامل با سایر کشورها مطرح میشود که متأسفانه گفتمان انقلابی حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری در سخنان این مدعیان کم رنگ جلوه مینماید. اینکه کاندیداها به جای در نظر گرفتن نقاط ضعف و قوت دولت در دستگاه دیپلماسی به ارائة دیدگاههای خود در مورد هولوکاست پرداخته و به دولت خرده میگیرند و یا با عربی توصیف نمودن مسئلة فلسطین و یا اینکه با اسرائیل سر جنگ نداریم وارد عرصة انتخابات میشوند چه توجیهی میتواند داشته باشد؟ با توجه به تأکیدات، امام راحل و رهبر فرزانة انقلاب در خصوص فلسطین میتوان به خوبی دریافت که بعد استکبار ستیزی نهفته در بیانات ایشان به عنوان سند راهی است که برای رئیس جمهور آیندة کشور نیز باید مد نظر قرار گیرد. اصل 152 قانون اساسی نیز سیاست خارجی جمهوری اسلامی را بر اساس نفی هر گونه سلطهجویی و سلطهپذیری و دفاع از حقوق تمامی مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآمیز با دول غیر متحارب عنوان کرده است.
این نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی است که از همان سال 1342 به مبارزه با رژیم صهیونیستی پرداخته «بر عموم دولتهای ممالک اسلامی و خصوص دول عربی لازم است که با توکل به خدای متعال و تکیه بر قدرت لایزال، همة قوا و نیروی خویش را بسیج ساخته و به یاری مردان فداکاری که در خط اول جبهه چشم امید به ملت اسلام دوختهاند بشتابند و برای آزادی فلسطین و احیای مجد و شرف و عظمت اسلامی، در این جهاد مقدس شرکت کنند».
همچنین ایشان با اختصاص ثلث سهم امام زمان (ع) از وجوهات شرعی به مبارزان فلسطینی و طرح مشکل فلسطین در حج بار دیگر همگان را برای یاری رساندن به فلسطینیان فراخواندند و در این زمینه فرمودند:
«اکیداً شایسته و بلکه واجب است که قسمتی از وجوه شرعی مانند زکات و سایر صدقات را به مقدار کافی به این مجاهدان راه خدا اختصاص داد و کمک به آنان با تمام نیروها و امکانات واجب است».
مقام معظم رهبری نیز مهمترین مسئلة جهان اسلام را ضایعة اشغال فلسطین به دست صهیونیستها مطرح نمودهاند و فرمودند: «مسئله فلسطین یک راه حل بیشتر ندارد و آن تشکیل دولت فلسطینی در تمام سرزمین فلسطین است».
یا در جای دیگر ایشان میفرمایند: «ما در قضایاى ضدیت با اسرائیل دخالت كردیم؛ نتیجهاش هم پیروزى جنگ 33 روزه و پیروزى جنگ 22 روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژیم صهیونیستى مبارزه كند، مقابله كند، ما پشت سرش هستیم و كمكش میكنیم و هیچ ابائى هم از گفتن این حرف نداریم» و فرمودهاند «رژيم صهيونيستى در اين منطقه حقيقتاً غدة سرطانى است و بايد قطع بشود و قطع خواهد شد».
بر اساس نص صریح قانون اساسی در اصل یازدهم، به سفارش قرآن کریم، ایران باید سیاست کلی خود را بر پایة ائتلاف و اتحاد با ملل اسلامی بنا سازد و تعریف ملل اسلامی به معنای حقیقی کلمه نیز مشخص است. مگر نه اینکه نژاد، رنگ، پوست و زبان انسانها در نزد خداوند نشان برتری نیست و این تقواست که ملاک قرار میگیرد و اسلام راستین باید در محوریت باشد و نه، به فرمودة امام راحل، اسلام آمریکایی که دامنگیر بسیاری از حکام کشورهای عربی که داعیهدار اسلامی بودن نیز هستند شده! در پایان توصیه میشود که کاندیداها در اظهارات خود مراقب قهر و غضب مردم باشند که مبادا به همراه پرچم جعلی رژیم غاصب اشغالگر قدس در شعلة خشم ملت سوزانده شوند.
دکترین سیاست خارجی نظام چیست؟
مواضع امام فقید امت و رهبر انقلاب اسلامی همواره حمایت از مظلومان و مسلمانان عالم بوده و هست و این همان چیزی است که آیات قرآنی و روایات اسلامی به کرات آن را بیان نموده و صالحان دین نیز به تبعیت از احکام قرآنی، این رویه را سرلوحة سیاستهای خود قرار دادهاند. قانون اساسی نیز به صراحت در اصل 152، سیاست خارجی جمهوری اسلامی را بر اساس نفی هر گونه سلطهجویی و سلطهپذیری و دفاع از حقوق تمامی مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآمیز با دول غیر متحارب عنوان کرده است. از سوی دیگر اصل 110 قانون نیز تبیین سیاستهای کلان نظام را به رهبری جمهوری اسلامی سپرده است.
با کمی تأمل به بیانات امام راحل و مقام معظم رهبری نسبت به مبنا و دکترین سیاست خارجی که در درجة نخست برگرفته از آموزههای دینی و سپس قانون اساسی است، رویکرد دستگاه دیپلماسی کشورمان به وضوح نمایان میشود. از این رو میبایست اشخاص در عرایض خویش به دنبال تبعیت از قانون بوده و حدود خود را با این معیار مقیاس نمایند. مواضع اصلی نظام که از بیانات رهبر معظم انقلاب استنباط میشود، ضدیت با نظام سلطة جهانی و حراست از کیان، اقتدار و استقلال سرزمین ایران زمین است که ایشان، در سطح مناسبات اقتصادی تهران- مسکو، خطاب به رئیس جمهور روسیه فرمودند همانگونه كه وجود «ایران مستقل» به نفع روسیه است، وجود «روسیه مقتدر» هم به نفع ایران است که از موضع عزت دیدار ولادیمیر پوتین با وی صورت پذیرفت که اصل 9 قانون اساسی نیز به بیان جایگاه استقلال سیاسی کشور پرداخته است. همچنین بندهای 5 و 7 اصل 3 قانون اساسی به ترتیب به اهمیت طرد کامل استعمار، ممانعت از نفوذ اجانب و تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون پرداخته است.
از این رو، انتظار میرود که نامزدهای ریاست جمهوری خود را با شاخص قانون و امین قانون بسنجند و از حدود آن تجاوز نکنند؛ بر این اساس آنچه که از سوی برخی کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری و مسئولین نسبت به رویة سیاست خارجی رسانهای میگردد، متأسفانه، به دور از باورها و اصول اسلامی بوده و قانونی نمیباشد. بیان نمودن دیدگاههای بعضی از این افراد در مورد مذاکره با آمریکا و مسئلة فلسطین که بیانگر کم توجهی آنها نسبت به موازین اسلامی، اصول قانونی، اندیشههای امام و فرامین رهبری است چه توجیهی میتواند داشته باشد. مگر مسئولین فعلی و یا شاید رئیس قوة مجریة آینده نباید مطیع قانون باشند، پس چرا نسبت به دکترین سیاست خارجی کشور ورود غیر کارشناسی میکنند؟ آیا حضراتی که قرار است مجری قانون باشند، بهتر نیست در ارائة دیدگاههای خود درصدد نشان دادن حسن نیت خود به قانون باشند تا احزاب و جریانها؟
همچنین، بر اساس لفظ صریح قانون در اصل یازدهم، به سفارش قرآن کریم، ایران باید سیاست کلی خود را بر پایة ائتلاف و اتحاد با ملل اسلامی بنا سازد و تعریف ملل اسلامی به معنای حقیقی کلمه نیز مشخص است. اینکه برخی در مسئلة فلسطین، ایران را به همراهی با ملل عربی توصیه میکنند چه معنایی میتواند داشته باشد. مگر نه اینکه نژاد، رنگ، پوست و زبان انسانها در نزد خداوند نشان برتری نیست و این تقواست که ملا قرار میگیرد و اسلام راستین باید در محوریت باشد و نه، به فرمودة امام راحل، اسلام آمریکایی که دامنگیر بسیاری از حکام کشورهای عربی که داعیهدار اسلامی بودن نیز هستند شده! در پایان توصیه میشود که این اصل قانونی مورد توجه بزرگان قرار گیرد:
به حکم آیه کریمه «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون» همه مسلمانان یک امتند و دولت جمهوری اسلامی ایرانموظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد مللاسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.
اساس استناد آمانو علیه فعالیتهای هستهای ایران
عنوان هر گونه اظهار نظر و ادعایی علیه دولتها میبایست با ارائة مدارکی معتبر و مستند همراه باشد؛ اما متأسفانه در فضای رسانهای دنیای کنونی و به دلیل عدم ضمانت اجرایی قوی در برخورد با ترویج شایعات بیاساس، منجر به جسارت شبکههای ماهوارهای و خارجی گردیده است و زمانی آدمی متأثرتر میگردد که مقام مسئول آژانس بینالمللی انرژ اتمی، یوکیو آمانو، بدون توجه به همکاریهای ایران با آژانس و کاستن ایران از حجم اورانیوم با غنای بالا و همچنین خلاقیت ایران در ابداع راهحلی بینالمللی در جهت بازرسی داوطلبانة آژانس، وی مدعی فعالیتهایی از سوی ایران با اهداف نظامی شده و نوعی فضاسازی رسانهای علیه فعالیتهای صلحآمیز کشورمان به راه میاندازد. این اظهارات وی که مدعی شده «ما به طور کامل اطمینان نداریم؛ اما اطلاعاتی در دست داریم که نشان میدهد ایران در گذشته و هم اکنون در فعالیتهای مرتبط با توسعه ابزارهای منفجره هستهای درگیر بوده است»، بر چه اساسی منتشر شده است. در ادامه وی با اشاره به اطلاعات دریافتی که منبع آن را مشخص نکرده از روند فعالیتهای هستهای تهران ابراز نگرانی نموده که بر اساس مقررات بینالمللی، آژانس میبایست اطلاعات دریافتی را در اختیار ایران بگذارد و سپس به منظور بازدید از تأسیسات هستهای با مقامات ایرانی وارد مذاکره شود و هیچگونه حقی مبنی بر اینکه نمایندگان آژانس در رسانهها ظاهر شوند و بدون اثبات گزارشات واهی، به بیان دیدگاههای شخصی و یا دیکته شدة خود بپردازند وجود ندارد.
مگر نه اینکه آژانس یک نهاد بینالمللی کاملاً فنی و بیطرف است، پس چرا باید بر اساس گزارشهای کشورهای ابرقدرت گام بردارد و به جای تلاش در جهت خلع سلاح هستهای در جهان که وظیفة عمدهاش میباشد به جنگ روانی علیه فعالیتهای هستهای ایران بپردازد. سؤالی که همواره از سوی آژانس بی پاسخ مانده این است که منبع ارسالی این اطلاعات کجاست و آژانس چگونه نسبت به صحت آن اطمینان دارد؟ چرا منابع ارسالی اطلاعات را معلوم نمیکند ولی اتهامات بیپایة آنها را رسانهای مینماید؟ آیا جز این نیست که آژانس بازیچة دست مقامات آمریکایی شده که اطلاعات خود را از سازمان جاسوسی سیا دریافت میکنند و بدون اعتراض به صحت اطلاعات یاد شده سر خم میکنند و قبل از اثبات این مدعا، آن را بیان میکنند؟ آیا اگر اطلاعاتی واقعی از فعالیتهای نظامی زرادخانههای رژیم غاصب صهیونیستی به آژانس ارسال شود، مقامات آژانس جرأت بازرسی و یا رسانهای کردن آن را دارند؟ با این اوصاف آژانس بینالمللی انرژ اتمی به ابزاری تبدیل شده که مطیع سیاستهای آمریکاییها و همپیمانان آنهاست و باید جدای از تأسف به دنبال راهحلی بود تا نسبت به جایگزینی نهادی بینالمللی به جای آژانس کنونی بود که در مقام حقیقت روند خلع سلاح هستهای در جهان را دنبال کند و درصدد گسترش واقعی انرژی هستهای به منظور استفادة صلحآمیز باشد و قصد سنگاندازی در امور کشورهای مستقل را نداشته باشد.
رابطه میان تکریم و تحریم
26 هزار نفر داخل ایران از بیماریهای مرتبط با انعقاد خون، تالاسمی و هموفیلی رنج میبرند که جانشان به خاطر کمبود دارو در خطر است. سلامتِ بیماران بیشتری نیز به خاطر بالا رفتن قیمت دارو و یا عدم دسترسی به داروهای خاص حاصل از اعمال تحریمهای آمریکا و تابعان آمریکا، به مخاطره افتادهست. در واقع تحریمها، با آثار مستقیم و غیرمستقیمشان، جنگهای مدرنِ خاموشی هستند که آثارِ فاجعهباری بر زندگی مردم ایران از جمله بر دسترسی بیماران به دارو دارند و به نوعی صحنة نبرد، جانِ انسانهاست؛
مدیرعامل کانون هموفیلی ایران درخصوص وضعیت بیماران هموفیلی ایران تصریح میکند: تا قبل از تحریم سطح دسترسی به دارو و تأمین انعقاد خون بیماران هموفیلی ایران 6/1 درصد بوده که در مقایسه با استاندارد جهانی که یک درصد را شامل میشود 6/0 درصد بیشتر بوده است. هرچند که مسئولان بهداشت جامعه تلاش میکردند که رقم مذکور را به 1/2 درصد برسانند تا بتوانند طرح پیشگیری یا پروفیلاکسی را برای کودکان تا 10 سال به مرحله اجرا درآورند اما در حال حاضر با توجه به تحریمهای صورت گرفته و کمبود دارو، درصد تأمین داروهای انعقاد خون بیماران هموفیلی در ایران کاهش یافته و چنانچه این وضعیت ادامه داشته باشد بیم آن میرود که بیماران هموفیلی به سمت معلولیت پیش روند.
کوروش مالمیر با اعلام حدود 8 هزار نفر بیمار هموفیلی در کشور میگوید: بر اساس آمار سال 1389 بالغ بر 7319 نفر بیمار با اختلالات انعقادی مختلف شناسایی شدهاند که تعداد بیماران با کمبود فاکتور 8 حدود 4187 نفر، کمبود فاکتور 9 حدود 882 نفر هستند که با احتساب سایر بیماران نقص انعقادی و بیمارانی که هنوز شناسایی نشدهاند حدود 8 هزار نفر بیمار هموفیلی در کشور وجود دارد.
آنچه خواندید گزارشی بود از شرح حال تعداد محدودی از بیماران بیشمار ایرانی نیازمند به داروهایی که آمریکا و سایر کشورهای دنبالهرو استکبار جهانی با اقداماتی غیر خصمانه، اما آثاری به مراتب خصمانهتر از کشتار و خونریزی، نسبت به آنها روا داشتهاند و با جلوگیری از ورود داروهای حیاتی هزاران بیمار سرطانی، کودک و سالمند با عنوان تحریم، جنایاتی را مرتکب میشوند که متأسفانه با سکوت مجامع بینالمللی همراه بوده است. نکتة جالب اینجاست که با تمامی این شواهد، سردمداران کاخ سفید خود را دوستدار مردم ایران توصیف میکنند و از هر فرصتی برای ارتباط با مردم ایران استفاده میکنند و در آخرین تحرکاتشان نیز با ابراز همدردی با بازماندگان سانحة زلزلة بوشهر قصد کمکرسانی به زلزلهزدگان این استان را داشتند و با تزویر و فریبکاری پا به عرصه نهادند؛ اما فراموش کردند که تحریمهای آمریکا و تابعان این کشور جان بیگناهان زیادی را در معرض خطر قرار داده و میگیرد که شمار قربانیان آنها خیلی بیشتر از 31 نفر جانباختة این زلزله است. اگر آمریکا واقعاً دلسوز مردم ایران است و قصد تکریم دارد بهتر است به جای اعلام کمکرسانی در زلزله، اقدام به لغو تحریمهایی کند که خود بنیانگذار آنها بوده است و روزهایی را به یاد بیاورد که بدون در نظر گرفتن حقوق ایرانیان و در کمال آرامش در جهت تحریم ها گام بر می داشت.
وضعیت نابسامان پناهندگان سوری در سایه سکوت مجامع بینالمللی
جنگ مخالفان دولت سوریه متشکل از گروههای افراطی و تروریستی القاعده، جبهه النصره، ارتش آزاد، سلفیها و سایر ایادی اجیرشده توسط آمریکا، عربستان، قطر، ترکیه و... صدمات و خسارات فراوانی را به دنبال داشته است که بیشترین صدمات و خسارات را مردم بیپناه مناطق مورد هجوم این گروهها متحمل شده و دهها هزار نفر به دلیل تخریب منازل و غارت اموال و هستی خود و مورد آزار و اذیت و کشتار عمومی قرار گرفتن مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده و به کشورهای همجوار به خصوص ترکیه و اردن پناهنده شدهاند.
طبق ماده یک کنوانسیون 28 ژوئیه 1951 پناهندگان ژنو که بیش از 146 کشور از جمله ترکیه به عضویت آن درآمدهاند، آوارگان سوری پناهنده به شمار میروند و دارای حقوقی هستند، از قبیل آزادی مذهب، حق جابهجایی، حق کار، دسترسی به تعلیم و تربیت، دسترسی به مدارک مسافرتی، عدم عودت و بازگرداندن آنان به موطن خود که ترس از اذیت و آزار در آن را دارند.
کنوانسیون 1951 پناهندگان و پروتکل 1967 ژنو مربوط به وضع پناهندگان از اهمیت خاصی در خصوص رسیدگی به وضعیت پناهندگان برخوردارند، زیرا این کنوانسیون نخستین موافقتنامه مهم بینالمللی است که بنیادیترین و اصلیترین جنبههای زندگی پناهندگان را مورد پوشش قرار داده است. کنوانسیون اصول حقوق بشری اولیهای حداقل مشابه آزادیهایی که اتباع خارجی مقیم کشورها دارند را برای پناهندگان نیز مورد نظر قرار داده است.
همچنین بر جنبههای بینالمللی بحران پناهندگی که نیاز به مشارکت سایر کشورها و سازمانهای بینالمللی در حل مشکلات مربوط به پناهندگان دارد را هم به رسمیت شناخته است و بر مبنای اصل حمایت بینالمللی، دولتها مسئول اجرای قوانین مربوط به پناهندگان در کشور خود هستند و باید حقوق اساسی آنان را تضمین کنند.
طبق اسناد و شواهد فراوان منابع خبری ایران و جهان، دهها نفر از پناهجویان سوری در کشور اردن و به خصوص ترکیه در وضع بسیار اسفناک و مصیبتباری در مناطق فاقد حداقل امکانات زیستی به صورت رقتانگیزی از نظر بهداشت و سلامت جسمی، تغذیه و... به سر میبرند، به ویژه کودکان و سالخوردگان، به انواع مرض گوناگون مبتلا و بدون کوچکترین تسهیلات درمانی (اعم از پزشک، دارو، درمانگاه و...) در معرض خطر جدی قرار دارند و مهمتر و تأسفبارتر اینکه از نظر روحی و روانی نیز در معرض انواع آسیبهای خطرناکی قرار گرفتهاند که راه گریز و چارهای از آن برایشان متصور نیست، برای نمونه وهابیها، سلفیها، القاعده و... با صدور فتواهای بیشرمانه مفتیها، تملک زنان و دختران پناهنده و مناطق اشغالی در سوریه را حق قانونی و شرعی رزمندگان (بخوانید تروریستها) اعلام داشتهاند که بدون هیچگونه پروا و مانعی دختران و زنان شوهردار را به تملک خود درآورده و به کشورهای عربی میفرستند.
در این میان مقامات کشور ترکیه، نه تنها هیچگونه حمایتی از پناهندگان به عمل نمیآورند بلکه در کنار تجهیز و تقویت جنبه نظامی تروریستهای مهاجم، در این امر ضد دین، انسانیت و اسلام نیز با فتاوای رهبران ضداسلامی فرقههای منحرف همراهی و مشارکت کرده و به صورت علنی و مستقیم از آنان حمایت نیز میکنند و در عمل در خدمت دشمنان اسلام و صهیونیزم قرار گرفتهاند.
در این میان از کوتاهیها و بیتفاوتیهای سازمان ملل و کنوانسیون حمایت از پناهندگان نیز نمیتوان صرفنظر کرد که در انجام وظایف بینالمللی خود و حمایتهای مصرحه در مفاد کنوانسیون از حقوق پناهندگان سوری سرباز زدهاند و فاجعه همچنان ادامه دارد.
منبع: خبرگزاری فارس
بررسی حقوقی وضعیت واگذاری کرسی دولت اسد در اتحادیة عرب به مخالفین سوری
با توجه به تصمیم اتحادیة عرب مبنی بر واگذاری کرسی دولت سوریه به مخالفین و احتزاز پرچم تروریستها در این اتحادیه، باید اذعان داشت که این اقدام کاملاً غیر قانونی بوده و بر خلاف مقررات داخلی این اتحادیة عربی است. بر اساس مواد 1 ،5 و8 اساسنامة اتحادیة عرب این اقدام و اعطای کرسی به مخالفین تصمیمی است فاقد مشروعیت، غیر قانونی و همچنین مخالفین صلاحیت لازم را برای حضور در این اتحادیه نداشته و شناسایی آنها از سوی سایر اعضا به عنوان عضو هیچ گونه توجیهی ندارد. بر اساس مادة 1 اساسنامة اتحادیة عرب که عنوان میدارد «اتحادية عرب شامل کشورهای مستقل عربی است که اساسنامه را امضا نمودهاند. هر کشور عربی مستقل حق دارد که به اتحاديه بپيوندد. کشورها در صورت تمايل جهت پيوستن به اتحاديه، درخواست خود را به دبيرخانة دائمی اتحاديه ارائه میدهند. دبيرخانه اين درخواست را به اولين نشستی که شورای اتحاديه برگزار میکند ارائه مینمايد تا مورد بررسی قرار گيرد»، فقط کشورها حق عضویت در این اتحادیه را دارند و تعریف کشور به صراحت آشکار است و حق عضویت حتی به سازمانها و سایر تابعان بینالمللی نیز داده اعطا نشده است و از این رو مخالفین سوری فاقد هر گونه صلاحیتی برای عضویت در اتحادیه هستند. در این ماده توجه به لفظ «کشور عربی مستقل» نیز حائز اهمیت است؛ زیرا عضویت در این اتحادیه منوط به استقلال کشور عضو شونده شده است و این در حالی است که تروریستها در وهلة نخست کشور محسوب نشده و دارای سرزمین مشروع نیز نیستند و ثانیاً از خود استقلالی ندارند و بدون وابستگی به کمکهای خارجی اعم از مالی و تسلیحاتی توان ادارة خود را ندارند؛ بنابراین پیوستن مخالفین به اتحادیة عرب از اساس با ایراد روبروست.
نکتة حائز اهمیت دیگر این که مادة 5 اساسنامة این اتحادیه مقرر میدارد که «توسل به زور برای حل منازعات بين دو يا چند کشور عضو اتحاديه، جايز نيست و در صورت بروز اختلاف بين آنها که مربوط به استقلال، سيادت و يا تماميت ارضی کشور نشود و طرفهای منازعه نيز به شورای اتحاديه جهت حل اختلاف متوسل گردند، شورا حق ورود و میانجیگری دارد»، اجازة توسل به زور علیه هیچ یک از اعضا وجود ندارد و همچنین ورود و مداخلة اتحادیة عرب به اختلاف بوجود آمده میبایست این شرایط را داشته باشند: 1- طرفین اختلاف باید عضو اتحادیه بوده باشند و نه یک گروه شورشی مورد حمایت خارجیان. 2- این اختلاف نباید به استقلال و تمامیت ارضی اعضا لطمهای وارد سازد. 3- شورا باید به عنوان میانجی مداخله کند و نه اینکه خود عامل افزایش تنش و درگیری گردد و به جای حمایت از عضو پیشین در تصمیمی سیاسی دست به اخراج عضوی که تمامی شرایط حضور را دارد بزند.
مادة 8 اساسنامه نیز هر گونه حمایت اعم از مالی و تسلیحاتی از مخالفین را توسط اعضای اتحادیه ممنوع میکند که به شرح زیر است:
«هر يک از کشورهای عضو اتحاديه، نظام حاکم در ديگر کشورهای اتحاديه را محترم میشمارد و متعهد میشود که هر اقدامی که در جهت تغيير حکومت در آن کشور باشد انجام ندهد». با وجود این مقررات اعضا متعهد میشوند که درصدد براندازی علیه سایرین گامی برندارند و هیچ توجیهی برای حمایت اتحادیة عرب و کشورهای عضو این اتحادیه از تروریستها وجود ندارد چه رسد به آنکه در اقدامی یکطرفه و غیر قانونی کرسی دولت سوریه را به تروریستها اعطا کنند. جالب اینجاست که در ضمیمة این اساسنامه قید شده، کشورهای امضاکنندة اساسنامة اتحاديه عرب، نظر به شرايط خاص فلسطين عقيده دارند که اين سرزمين بايد استقلال عملی خود را بدست آورد و حتی سازمان آزادی بخش فلسطین را نیز به عنوان نمایندة فلسطین به عضویت پذیرفته است. اما با وجود تعرضات و تجاوزهای متعدد صهیونیستها به سرزمینهای اشغالی طی سالیان متمادین، این اتحادیه تحرکی نداشته و حتی به مقابلة رسانهای علیه دولت جعلی صهیونیستی نپرداخته است و در مواقعی به حمایت از صهیونیستها نیز پرداخته است.