انتقام از عاملان کشتار مردم عراق در انتفاضة شعبانیه
در جریان قیام سال 1991 که در میان ملت عراق به انتفاضه شعبانیه مشهور گردید، کنترل بخش اعظم کشور به دست نیروهای مردمی افتاد و از 18 استان عراق، 14 استان سقوط کرد و در این میان تنها استانهای مرکزی شامل استانهای غربی و صلاحالدین و بغداد از آن جدا بوده و سایر استانها همگی از زیر یوغ استبداد صدامی خارج شد. این قیام همهگیر بود و شیعه و سنی در آن سهیم شدند. در مدت بسیار کوتاهی، بیشتر شهرهای مهم عراق از جمله بصره، نجف، کربلا، عماره، کوت، ناصریه و دیوانیه در جنوب و شهرهای مهم و استراتژیک شمال عراق به دست نیروهای مردمی افتاد.
اما در این هنگام حادثهای که رخ داد، تمامی آرزوها را به زیر خاک برد و هیچگاه خاطرات تلخ و تکان دهنده آن ایام از ذهن عراقیها محو نخواهد گردید. زیرا آنچه که پس از قیام مردم عراق در انتفاضه شعبانیه ۱۹۹۱ به عنوان سیاست سرکوب دائمی و بدوم مرز از سوی صدام حسین به مورد اجرا گذاشته شد به مراتب تلختر بود. آمریکاییها پس از قیام مردم عراق متوجه شدند که ناخواسته زمینههای ایجاد حکومتی مردمی و اسلامی در عراق پا گرفته و تنها چند گام بیشتر نمانده که بغداد را نیز در اختیار گیرند و چنین چیزی با سیاست آمریکا و غرب همخوتنی نداشت. از این رو آمریکا با نمایش چراغ سبز خود به دولت بعثی مجوز قلع و قمع مردم را در خفا صادر کرد و علی رغم قطعنامه ۶۷۰ شورای امنیت که کلیه تحرک هواپیماها و حتی بالگردهای ارتش عراق تحریم شده بود، به حمایت از نظام بعث پرداخت. با توجه به وضع موجود منافقین که سابقة خیانت به کشور خود را نیز داشتند و حیات خود را وابسته به بقای نظام خونخوار بعث میدیدند به یاری صدام شتافته و به همراه ارتشِ در اقلیت بعثی به سرکوب مردم پرداختند.
آنها در استفاده از ماشینهای جنگی خود هیچ محدودیتی را به عمل نیاوردند. سوکوب بدون مرز سولوحه کار آنها قرار داشت و در این راستا برای سرکوب انقلابیون از سلاحهای شیمیایی، بمبهای خوشهای و ناپالم استفاده کرده و در برخی مناطق، از جمله در نجف اشرف از شصت موشک زمین به زمین «اسکاد بی» استفاده کردند. حرکتی که هیچگاه از سوی دیکتاتورترین و خونآشامترین رژیمهای یک قرن اخیر نیز صورت نپذیرفته بود. تمامی منطقه مملو از جنازههای کشتهشدگان بود که چندین روز داخل کوچهها و خیابانها رها شده و شمار زیادی از آنان خوراک سگهای ولگرد در بیابانها شدند.انسانهای بیگناه شامل زن و مرد و کودک و سالخورده در دستههای ۵۰۰ الی هزار نفره تیر باران شده و سپس در گورهای دستهجمعی دفن شدند.
با گذشت بیش از 20 سال هنوز هم راز مزارهای کشف شده در اطراف شهرهای محاویل، نجف و کربلا فاش میگردد که برای هر شهروند عراقی یادآور روزهای تلخی است که عاملان آن در پادگان اشرف و لیبرتی به سلامت زندگی میکنند.
حضور منافقین در عراق با وجود سقوط صدام، انزجار مردمی علیه این گروه تروریستی را بیشتر میکرد؛ بهطوریکه طی بازههای متفاوت زمانی اقشار، صنوف و گروههای مختلف مردمی علیه جانیان انسان نمای ساکن اشرف اعلام تبری میکردند. در واقع مردم شریف عراق هیچگاه نتوانستند وقایع تلخ قیام سال ۱۹۹۱ میلادی را فراموش کنند. حملة روز یکشنبة مردم این کشور به پادگان اشرف و درگیری با منافقان به نوعی بیانگر انتقام از عوامل و حامیان کشتارهای سال 1991 به حساب میآید. جریان مردمی «فرزندان انتفاضة شعبانیه» که مسئولیت سازماندهی حمله به پادگان اشرف را بر عهده گرفته، دلیل چنین اقدامی را خونخواهی برادران و خواهران عراقی توصیف کرد. در واقع این اقدام از سوی سینههای پر از درد مردم عراق که عزیزان خود را از دست دادند نشأت گرفته و گویای این مطلب است که جنایتهای صدام و حامیانش پس از گذشت زمان به ذهن فراموشی سپرده نشده است.
تجویز توسل به زور به جای کمک به تحقق دموکراسی
اصل منع توسل به زور، منادی عدم خشونت در روابط بینالمللی و از دستاوردهای بزرگ تمدن بشری در دوران معاصر محسوب می¬شود. این اصل شیوة سنتی لشکرکشی و صفآرایی نظامی به منظور حل اختلاف میان جوامع متشکل بشری را به کلی نفی کرده است. با این اوصاف مقولاتی چون دفاع پیشگیرانه، دفاع دسته¬جمعی و پیش¬گویی غیر کارشناسی از تهدید علیه صلح بین¬المللی، دخالت نظامی در کشوری قبل از اخذ مجوز سازمان ملل، حملة نظامی به کشورها به بهانة عدم رعایت مقررات بین¬المللی بدون اعزام کمیتة حقیقت¬یاب سازمان ملل و عدم توجه به اسناد و مدارک موجود به ابزار اردوگاه غرب در اعمال زور نسبت به کشورهای مستقل مبدل شده و بر اساس مقررات منشور، عرف بین¬الملل و اصول کلی حقوقی فاقد توجیه قانونی است. اقدامات نظامی تحت نظارت سازمان ملل متحد به دلیل دربرداشتن توافق و دارا بودن سازماندهی بینالمللی مطمئنترین نوع محدودیت بر اصل منع توسل به زور بوده، مصلحت جامعة بینالمللی در آن است که سایر مستثنیات نیز دراین مجرا قرار گیرند. لیکن درحال حاضر نظام امنیت جمعی ملل متحد با وجود کارآیی در مقابله با برخی از جنگافروزیها و خودسریهای منطقهای، به دلیل ضعفهای اجرایی و ساختار هنوز نتوانسته تضمین قاطعی برای صلح و امنیت بینالمللی و اصل منع توسل به زور باشد. تهدیدهای آمریکا و چند کشور غربی- عربی علیه سوریه نیز در زمرة اقدامات سیاسی بوده و فاقد الزامات حقوقی است که بدون ارائة هر گونه مدرکی دال بر کاربرد سلاح شیمیایی از سوی ارتش سوریه، بر طبل جنگ در منطقه کوبیده و به جای اعزام کمیتة حقیقت¬یاب به سوریه و یا توجه به نظر کارشناسان سازمان ملل، به صف¬آرایی نظامی و لشگر¬کشی دسته¬جمعی مشغول شده است. در حقوق بينالملل کلاسیک، به نحوى كه در كنوانسيون 1969 وين راجع به حقوق معاهدات (مواد 53 و 64) تدوين شده است، ممنوعيت مندرج در بند 4 ماده 2 منشور سازمان ملل متحد قاعدة آمره به شمار مىرود. به عبارت ديگر، جامعة بينالمللى و دولتها به طور كلى تشخيص داده و پذيرفتهاند كه اين قاعده، تخلف¬ناپذير است و فقط توسط يك قاعدة بعدى حقوق بينالملل با همان ويژگى قاعدة آمره قابل اصلاح مىباشد. از اين¬رو قواعد آمرة جهانى همانند ممنوعيت مندرج در بند 4 مادة 2 منشور سازمان ملل مقرر مىدارد: «كليه اعضا در روابط بينالمللى خود، از تهديد به زور يا استفاده از آن عليه تماميت ارضى و استقلال سياسى هر كشورى يا از هر روش ديگرى كه با مقاصد سازمان ملل متحد مباينت داشته باشد، خوددارى خواهند نمود.» منشور سازمان ملل متحد را نمىتوان از طريق پيمانى منطقهاى نقض كرد. به علاوه، ممنوعيت تهديد يا استفاده از نيروى نظامى براى دولتها منفرداً، و هم به عنوان اعضاى سازمانهاى بينالمللى، نظير ناتو، و همچنين براى خودِ سازمانهاى مزبورلازم¬الإجرا است. طبق تفسير تاريخى يا تفسير مبتنى بر هدف غايى بند 4 ماده 2منشور سازمان ملل متّحد، بديهى است كه ممنوعيت مندرج در بند مزبور ماهيتى جامع و جهان شمول دارد. بنابراين، بر خلاف برخى ديدگاهها كه در دوره جنگ سرد ابراز گرديده بود، عبارت: «يا از هر روش ديگرى كه با مقاصد» قصد تجويز پذيرش هيچ استثنايى را ندارد، بلكه سعى دارد ممنوعيت مذكور را خدشه ناپذير نمايد. بر این اساس تهدیدهای آمریکا به حمله و یا نهایتاً حملة نظامی یا موشکی به سوریه به هر شکلی که باشد نه تنها محکوم بوده بلکه بر طبق مقررات منشور و اختیارات شورای امنیت در فصل هفتم می¬بایست با عامل تهدید به نظامی که ثبات منطقه و صلح جهانی را تهدید می¬کند برخورد قاطع گردد؛ اما به دلیل ضعف ساختاری سازمان ملل و ماهیت سیاسی شورای امنیت و مدیریت تک قطبی آمریکایی در جهان شاهد چنین برخوردی نیستیم و طی 29 ماه درگیری در سوریه راه حلی برای برون رفت از وضع موجود پیدا نشده و تروریست¬ها در سوریه تجهیز می¬شوند و دست به جنایت می¬زنند. مدعیان دروغین حقوق بشر و دموکراسی به جای کمک به حل فیصلة مسالمت¬آمیز و دیپلماتیکی بحران دمشق و با وجود حضور ده¬ها هزار نیروهای القاعده و تروریست¬های خارجی در سرتاسر سوریه به جای سرکوب متجاوز به حمایت مالی و نظامی آدمخواران سوری پرداختد. نظام استبدادی غرب و آمریکا طرح اسد برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سوریه که مظهر حقیقی دموکراسی مردمی است را رد کرده و برای رأی مردم سوریه ارزشی قائل نیستند و دخالت در امور داخلی سوریه را که ناقض تعهدات عام¬الشمول، دکترین مونرئو، قوانین بین¬الملل و هم¬زیستی مسالمت¬آمیز در جامعة جهانی است را در دستور کار قرار داده¬اند. طبق آمار اخیر خبرگزاری رویترز، شصت درصد آمریکاییها با دخالت نظامی مخالفند و فقط ۹ درصد با آن موافقند. حتی اگر حمله شیمیایی هم ثابت شود، فقط ۲۵ درصد موافق حمله نظامی هستند. اما نظر جنگ¬طلبان به نظر تمانی نردن آمریکا ارجحیت دارد. این در حالی است که مطابق مقررات فصل فصل هفتم منشور، شوراى امنيت بعد از احراز وجود تهديد عليه صلح، نقض صلح يا تجاوز، چنانچه ضرورى بداند مىتواند با استفاده از نيروى نظامى كشورهاى عضو، به اقدامات قهرى متوسل شود. مجوزى كه شوراى امنيت مطابق فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد صادر مىكند، مبناى مناسبى براى مشروعيت استفاده از نيروى نظامى، مطابق قطعنامههاى شوراى¬امنيت است. در مقابل، هرگونه تهديد و يا استفاده از زور كه به عنوان دفاع مشروع در برابر حمله نظامى قابل توجيه نباشد يا اينكه شوراى امنيت تجويز نكرده باشد، بايد به عنوان ناقض منشور سازمان ملل متحد قلمداد گردد. سازمان ملل در این بحران ظاهراً فقط نقشی فرعی بازی میکند، بازرسان آن تنها میتوانند مشخص کنند که گاز سمی به کار گرفته شده یا خیر. اما اینکه چه کسی از آن استفاده کرده قابل تشخیص نخواهد بود و با زبان زور به دولت سوریه نسبت داده خواهد شد. در حقيقت، حادثه 11 سپتامبر 2001 ميلادى كه تاكنون انگيزههاى وقوع، طراحان اصلى و مجريان آن، مقاصد پشت پرده و زواياى مختلف ديگر آن از ديدگان مردم آمريكا و جامعه بينالملل مخفى مانده است، بهانهاى در دست دولتمردان آمريكا داده تا از رخداد تصنعى ايجاد شده، براى تحقق اهداف سياسى، اقتصادى و نظامى خود در سطح بينالمللى و داخلى بهره¬بردارى نمايند. سياست زورمدارانه و يكجانبه گرايانة آمريكا، اقامت طولانى در منطقه خليج فارس، جلوگيرى و مبارزه با تمايلات ضد صهيونيستى و رشد تمايلات اسلامى، و تغيير جغرافياى سياسى در آسيا را مىتوان جزو عواملى به شمار آورد كه آمريكا را به خلق حوادث تلخ سالهاى اخير سوق داده است.
دشمنی به جای بازگشت به آغوش نظام
در حوادث اخیر کشور مصر گروهی از مردم یا سران کشور به مبارزه و اعلان برائت و عدهای به بیطرفی نسبت به دشمن پرداختند. در این میان گروهی نیز به مخالفت با گروههای فوق پرداختند و به سلطة استکبار جهانی سر سپردند و بردگی طاغوت را بر استقامت و دلیر مردی ترجیح دادند؛ اما آنها با گذشت ایام و فرصتها دریافتند که آمریکا نه تنها حامی ایشان نیست بلکه خونخواری است که تنها به منافع خویش میاندیشد. با وجود اینکه، این گروه ابتدائاً نوکر آمریکا و استبداد بود، با مواجهه با حقیقت خباثت آمریکا، از بندگی آمریکا پا پس کشیدند و چون گروههای انقلابی به مخالفت و ستیز با آن پرداختند.
در ایران هم در سال 88 حوادث تکاندهندهای مسمی به فتنه رخ داد؛ فتنهای که تنها بیخردان، با وجودی که از خواص و اهل علم هم بودند، زیر بار فتنه بودنش نرفتند. عدهای از سران و سابقهداران مبارزات انقلابی با فریب مردم به فتنهانگیزی پرداختند و عدهای نیز چون چوب دوسرسوز، فتنهزدة معرکه شدند و عدهای اهل فن و مؤمنان آزموندیده نه تنها ساکت نبودند بلکه در برابر اهل فتنه ایستادند و سعی داشتند اندیشة فتنهزدگان را اصلاح کنند. این گروه به تعبییر امام علی (ع) چون شتر دو سالهای شدند که نه پشت برای سواری دادن و نه پستان برای شیر دادن داشتند و این قسم آزمون بزرگ الهی را به سلامت گذراندند. آیا مردم گمان میکنند که چون گفتند ایمان آوردیم رها میشوند و مورد آزمون واقع نمیشوند؟(آیه دوم سورة عنکبوت).
پس از روشنگریهای مدبرانة رهبر فرزانة انقلاب و گذشت زمان پردهها و حجابها کنار رفتند و حقیقت مظلومیت نظام و دخالت دشمن در پشت این فتنه هویداتر شد. پس در این حال عدهای تسلیم حقیقت شدند و از اشتباه خود منصرف شدند و به اصلاح مافات پرداختند که عاقبتشان غفران الهی شد. كسانى كه نشانههاى روشن و رهنمودى را كه فرو فرستادهايم بعد از آنكه، آن را براى مردم در كتاب توضيح دادهايم نهفته مىدارند، آنان را خدا لعنت مىكند و لعنتكنندگان لعنتشان مىكنند. مگر كسانى كه توبه كردند و خود را اصلاح نمودند و حقيقت را آشكار كردند پس بر آنان خواهم بخشود و من توبهپذير مهربانم(آیات 159 و 160 سورة بقره).
اما دستة دیگر نه تنها توبه نکردند بلکه به شقاوت، پستی و ذلت خویش ادامه دادند و سخت در خسران شدند، چرا که هر کس ولایت الله را نپذیرد در حیطة ولایت طاغوت است؛ این گروه حتی با دعوت رهبران دینی سر تسلیم فرود نیاوردند. در مقایسة میان حوادث مصر و فتنة 88 باید گفت که فتنهگران ایرانی هرگز از استکبار و دشمنان اعلان برائت نکردند و به جای بازگشت به آغوش گرم نظام به عامل بیگانگان تبدیل شدند. در فتنة 88 کسانی که دم از قانون و قانونگرایی میزدند، خود مرتکب نابخشودهترین بیقانونیها شدند و درصدد زمینهسازی دخالت دشمن در امور داخلی کشور بودند و استقلال که شعار، اصل اساسی انقلاب، قانون اساسی و آرمانهای نظام بود را نادیده گرفتند و مقاومت رادمردان این مرز و بوم برای مقابله با دشمن متجاوز در جنگ تحمیلی را برای کیان ایران و بیرون راندن متجاوز فراموش کردند و در آشکارا و نهان در مقابل جنگ نرم غرب و آمریکا به ارتش دشمن پیوستند و به پایگاههای دشمن تبدیل شدند و ندای مظلومانة نظام اسلامی که برگرفته از تعالیم دینی و در راستای جذب حداکثری و دفع حداقلی است را که بازگشت به مسیر انقلاب را سر میداد نه تنها بیتوجه بلکه مورد سوء استفاده قرار دادند.
امروز وقایع مصر به عناصر فتنه ثابت کرد که نوکری غرب و آمریکا به بهانة تأمین منافع ملی، همان مسیری است که السیسی طی کرد، آمریکا تازمانی حامی گروهها و جناحها است که مقاصد خود را پیش ببرد و پس از آن به حذف آنها میپردازد؛ همان کاری که با بنعلیها و قذافیها کرد. ارتش مصر ظرف مدت کوتاهی به این موضوع پی برد و در برابر آمریکا موضع گرفت و جای تأسف دارد که فتنهگران هنوز هم یا نفهمیدهاند چه خبر است و یا با غرض کلید فتنه را زدند و از این روست که از هیچ اتفاقی درس نمیگیرند.