سوء استفاده ضدانقلاب از شکست اخوان
برخی درصددند تا سقوط دولت مصر را که با ابهاماتی از قبیل کودتا همراه است به شکست دولتی اسلامی ربط دهند تا مقاصد سیاسی خود را دنبال کنند و در خیال خود با این اقدامات، قدرت سایر حکومتهای اسلامی را رو به نزول نشان دهند. در واقع اظهارات این افراد بیانگر بغض و کینة آنها نسبت به دین خداست و از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به اسلام دریغ نمیکنند. در مورد تلاشی که میشود تا دولت مصر را اسلامی نشان دهند باید توجه داشت که این دولت به قول دوستان دیروزش اسلامی، زمانیکه خون شهید شحاته و سه تن از نزدیکان وی از سوی سلفیها به ناحق ریخته شد سکوت اختیار کردند و صدایی از گردانندگان شبکة یک ماهوارهای کالیفرنیا در نیامد و اصحاب غنیمتجو با دقت وقایع مصر را رصد میکردند تا بر اساس نتیجهگیریها اتخاذ مواضع کنند و در صورت وقوع هر رخدادی به آن سو بوزند. آیا مدیر شبکة یک کالیفرنیا که از بشریت و حقوق بشر دم میزند نشنیده یا ندیده بود که به چه شکل غیر انسانیای یک انسان را مثله کردند و وی سکوت کرد و حال دم از سقوط دولت اسلامی معاصر میزند؟
آنچه در مصر رخ داد ترکیبی از مطالبات مردم و کودتا بود و به واقع اظهار نظر در مورد این واقعه سخت است و نمیتوان به راحتی آن را کودتا یا انقلاب دوم نامید. در صورتی که آن را کودتا بخوانیم با مطالبات بخش گستردهای از نارضایتی مردم در برابر دولت مواجه میشویم و اگر کودتا در نظر گرفته نشود، ورود ارتش و سرکوب حامیان اخوان مطرح میشود. با توجه به وضع موجود این اخوانالمسلمین است که باید تصمیم بگیرد که به جای جبران اشتباهات گذشته خود( اعتماد به نظام استکبار و اتکا به حکام مرتجع عرب و دوستی با رژیم صهیونیستی) اشتباه جدیدی را مرتکب میشوند یا خیر! آیا مطالبات خود را به صورت مسالمتآمیز پیگیر میشوند یا مشی اسلامگرایان الجزایری را دنبال میکنند و بدون یافتن نقص و عیب کارشان و با تعصب سلفیگری روند مبارزات مسلحانه را دنبال میکنند؟
بیشک واقعة مصر نشان داد که دوستی حقیقی و اسلام اصیل چقدر مقتدر و کارگشاست. اسلامی که منطق را بر تعصبات حاکم میداند و شیعه و سنی را در برابر دشمن ظالم به صف مینشاند. اسلامیکه نه تنها به یاری مسلمانان با هر فرقهای میشتابد بلکه حامی تمام مظلومان عالم است. ترس دشمن الگو شدن این اسلام است و با هر نوعی از اسلام کنار میآید غیر از این اسلام. امروز ایران اسلامی نماد حکومت اسلامی به معنای حقیقی کلمه است و بر اساس اصل وفای به عهد و ضدیت با نظام سلطه و دیدِ باز اسلامی از آرمان فلسطین حمایت و از دولت سوریه دفاع میکند؛ در حالی که دوستان مصر در مقابل دولت مرسی ایستادند و به جای کمک به اخوان علیه آن موضع گرفتند. سقوط مرسی به عالمیان فهماند که کشورهای عربی تابع غرب و آمریکا هستند و توان مقابله با آن را ندارند و در این راه برای ادامة حیات خود دوستان دیروز خویش را قربانی میکنند. شکست مصر بیانگر پیام ذلت اعراب و سلفیان متعصب بود و بر عزت و اقتدار نظام اسلامی ایران در افکار عمومی جهان افزود.
شکست اسلام آمریکایی در مصر
دور شدن از مسیر اسلام حقیقی و دوستی با دشمنان اسلام، بر خلاف اصول اخوانالمسلمین بود و فراخواندن سفیر مصر از سوریه و تعیین سفیر در سرزمینهای اشغالی از نمونه اقداماتی به شمار میآید که با مواضع این جریان اسلامی در تضاد است. مرسی و اخوان به جای اینکه به ملت خود و جوانان پرشورش اتکا و با این مجموعه کار حکومتداری را آغاز کنند با اعتماد به آمریکا، عربستان و کشورهای خارجی و همان کارهایی که مبارک انجام داد شروع کردند ولی تفاوت این بود که مبارک حداقل از نام اسلام استفاده نمیکرد. در واقع اشتباه استراتژیک مرسی آن بود که تمام ظرفیتهای خود در عرصه سیاست خارجی را در راستای منافع آمریکا و شرکای منطقهای او به ویژه عربستان قرار داد هر چند که در مواقع خطر همین کشورها علیه او گام برداشتند.
در حالی که رهبران جهان واکنش محتاطانهای در قبال تحولات مصر و اقدام ارتش در برکناری دولت مرسی داشتند اما پادشاه عربستان سعودی تنها چند ساعت پس از معرفی رئیس جمهور موقت مصر در پیامی گفت: «ما رهبری شما بر مصر را در این برهه حساس تاریخی تبریک میگوییم» و اینگونه آب سردی ریخت بر پیکر محمد مرسی و اخوانیها که سرنوشت خود را به دلارهای پادشاه عربستان و حمایت های آمریکا گره زده بودند.
با شرایط حاکم بر اوضاع کنونی مصر و کنار زدن مرسی و اخوانالمسلمین، میبایست مسیر را برای تحقق اسلام راستین هموار نمود و اسلامگرایی به معنای حقیقی کلمه به عنوان الگو لحاظ شود؛ همان اسلامی که دکترین سیاست خارجی خود را نفی استکبار و نظام سلطه میداند و برای نیل به این هدف با تمام توان و ظرفیت مردمی خویش پا به عرصه مینهد؛ همان اسلامی که حقوق تمامی ادیان و اقوام بشری را محترم شمرده و به آنها احترام میگذارد و روزگاری امیر ممالک اسلامی،علی ابن ابیطالب(ع)، در انتصاب حاکم مصر به وی توصیه نمود که در برخورد با مردمان مصر مساوات و برابری را رعایت کن چرا که آنها یا برادران دینی تو هستند یا همانند تو انسانند و در جای دیگر به فرمانروای مصر توصیه نمودند که حتی در نگاه کردن به مردم نیز عدالت را در نظر بگیر. آیا به واقع منش رؤسای مدعی اسلام در مصر این بود؟
قطع به یقین آنچه در مصر روی داد شکست اسلام آمریکایی بود و نه اسلام ناب محمدی و در این امر شکی نیست. نکتة حائز اهمیت اینجاست که شکست اسلام سیاسی منجر به برداشتن پرده از ماهیت جریان آلوده به نفاق بود که نام اسلام را یدک میکشید و همان اسلام اموی که دل به حمایت مستکبران خوش کرده بود و نه اسلام علوی. جای تردیدی نمیماند که رسانههای غربی و کشورهای دشمن اسلام و مسلمین با مطرح نمودن عباراتی همچون شکست اسلام سیاسی یا بهار عربی به جای بیداری اسلامی با به چالش کشیدن تفکر حکومت اسلامی درصدد القای مدل حکومتی خود اعم از اسلام همسو با غرب یا لیبرال در کشورهای اسلامی هستند. از این رو با هر رویداد جدیدی به دنبال پیشبرد اهداف ضد اسلامی خود و موج سواری از وضعیت موجود هستند.
باید توجه داشت که دلیل وقوع این شکست فاصله گرفتن از شعار خود اخوان، الاسلام هو الحل، است و بازگشت به این اصل و اجرایی نمودن آن موانع را برطرف میسازد.
پشتپردة افشاگری ادوارد اسنودن
ادوارد اسنودن متولد ۱۹۸۴ میلادی، پیمانکار فنی و کارمند سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا است که به عنوان پیمانکار برای آژانس امنیت ملی کار میکرد. اسنودن در ژوئن ۲۰۱۳ اطلاعات طبقهبندی شدهای از برنامههای فوق سری ان.اس.ای از جمله برنامه شنود پریزم را به گاردین و واشنگتن پست لو داد.
او که در پی ابطال گذرنامهاش توسط دولت امریکا از ۲۳ ژوئن ۲۰۱۳ در فرودگاهی در مسکو به سر میبَرد و تا کنون به بیش از 21 کشور درخواست پناهندگی داده است؛ وی نخست از کشور اکوادور و سپس از روسیه تقاضای پناهندگی کرد. ساعاتی پیش از درخواست پناهندگی وی، ولادیمیر پوتین در یک نشست خبری گفته بود: اگر آقای اسنودن بخواهد در روسیه اقامت کند باید فعالیتهای خود را که به منافع شرکای آمریکایی ما لطمه میزند، متوقف کند.
نکتة حائز اهمیت در اینجاست که برخی تصور میکنند دستگاههای اطلاعاتی آمریکا افراد خاصی را در این پروژه در نظر نداشتهاند بلکه هر آنچه کاربران این سرویسها انجام دادهاند در دسترس سازمان امنیت ملی آمریکا بوده که یکی از سریترین نهادهای اطلاعاتی این کشور است. اگر بخواهید دقیقتر بدانید بر اساس اطلاعاتی که ادوارد اسنودن افشا کرده اطلاعات زیر از همه کاربران زیر نظر نهادهای اطلاعاتی آمریکا بوده است:
- متن کلیه ایمیل ها در سرویس های فوق مانند ایمیل های یاهو، جیمیل، آمریکن آنلاین، هات میل، ام اس ان، آدرس گیرنده و فرستنده های ایمیل ها و کلیه فایل های پیوست.
- متن همه چت ها و گفتار های متنی، صوتی و ویدیویی در سرویس هایی مثل یاهو مسنجر، اسکایپ، پال تاک، گوگل تاک و …
- کلیه فعالیت ها و معاشرت ها در شبکه های اجتماعی نظیر فیسبوک در کنار کلمههای عبور افراد مورد هدف در شبکه های اجتماعی و سرویس های اعلام شده.
- اطلاعات دقیق تر و بررسی های اطلاعاتی در مورد افراد خاص یا مشکوک.
مشاهده می شود که اطلاعاتی که اسنودن آنها را به اصطلاح لو داده، کاملاً بدیهی بوده و هر استفاده کننده از موبایل و رایانه میتواند این جاسوسیها را توسط شرکتهای ارائه دهندة خدمات، پیشبینی کند. حال سؤالی که مطرح می شود این است که چرا آمریکا، با لو رفتن اطلاعاتی به این شکل به حاشیه پرداخته و به آن دامن میزند؟ آیا دولت آمریکا با هماهنگی قبلی، این بازی را با اسنودن اغاز کرده تا اهداف خاصی را دنبال کند؟