چگونه میتوان حقوق آحاد یک ملت را نقض کرد و درعین حال از حقوق بشر دم زد؟
يكي از اهداف بنيادين تشكيل سازمان ملل، تحقق حقوق بشر در تمام ابعاد و زمينهها است؛ حال آن كه با اعمال برخی تحريمها، اين پاية اساسي و بنيادين حقوق انساني، بهطور آشكار توسط عمدهترین سازمان جامعة جهاني نقض میشود. بحث تحریمها علیه شهروندان ایرانی، نمونهای آشکار از نقض حقوق بشر است و اعلامیه جهانی حقوق بشر، بند دوم مادة اول منشور ملل متحد و مقررات سازمان بهداشت جهانی نیز اصل تحریمها را به این صورت در تضاد با اصل انصاف و مقررات حقوق بشر قلمداد میکنند. از سوی دیگر، فشار تحریمها بر جامعه، اقتصاد و مردم ایران که حتی رسانههای خارجی بر صحت آن و آسیب مستقیم مردم کشورمان از این روند اشاره دارند و این که هزاران بیمار سرطانی، کودک و زن، قربانی تحریمها علیه ایران میشوند و حتی داروهای مایحتاج این افراد و وزارت بهداشت را نیز در زمرة نام و لیست کالاهای تحریمی برشمردهاند و کشورهای غربی به همراهی آمریکا و با سوءاستفاده و پشتیبانی و تفسیر از قطعنامههای شورای امنیت دست به چنین اقدامی زدهاند، جملگی ناقض قواعد آمره و تعهدات عامالشمول بینالمللی هستند.
بر اساس مقررات سازمان بهداشت جهانی و قوانین بینالمللی، اقلام دارویی را نمیتوان مورد تحریم قرار داد و تأمین آن جزء موازین حقوق بشر است اما در این باره کشورهای غربی با رفتاری غیر منصفانه، این عرصه را بر مردم تنگ کردند و حتی داروهای مورد نیاز بیماران ایرانی را تحریم و از ارسال آنها به کشورمان خودداری میکنند یا با اعمالی غیر انسانی از تحریمها برای سودهی بیشتر استفاده کرده و قیمت دارو را تا چند برابر افزایش میدهند. سؤال جدی فعالان بخش خصوصی در این حوزه نیز به همین موضوع باز میگردد که چگونه میتوان حقوق یک ملت را نقض کرد و درعین حال از حقوق بشر دم زد؟
چندی پیش دبیرکل سازمان ملل، بانکیمون، با انتشار بیانیهای از تأثیر منفی تحریمها علیه شهروندان ایرانی انتقاد کرده و آن را نمونهای از نقض حقوق بشر دانست. نستور اوسوریو، رئیس کمیته تحریمهای ایران در شورای امنیت سازمان ملل نیز نسبت به تحریم ایران بیان کرد: «در واقع تحریمهای یک جانبة برخی کشورها و نه تحریمهای ما در شورای امنیت است که به شهروندان عادی ایران صدمه میزند.» در پاسخ به آقای اوسوریو باید اذعان داشت که همین تحریمهای شورای امنیت به اقدامات یکجانبة دیگر کشورها مشروعیت و جسارت داده است تا به اقداماتی غیر انسانی علیه جامعة ایران روی آورند. در پایان متذکر میشویم، به منظور آن که تحریمها مؤثر واقع شوند باید بر اساس معیارهای اخلاقی، مشروع و معتبر مبتنی باشند و خود منجر به نقض حقوق ارزشمند بشر نشوند.
افزایش ظرفیت
" خدایا از تو می خواهم که طبع ما را آنقدر بلند کنی که در برابر هیچ چیز جز خدا تسلیم نشویم. دنیا ما را نفریبد، خودخواهی ما را کور نکند. سیاهی گناه و فساد و تهمت و دروغ وغیبت ، قلب های ما را تیره و تار ننماید. خدایا! به ما آنقدر ظرفیت ده که در برابر پیروزی ها سرمست و مغرور نشویم. خدایا به من آنقدر توان ده که کوچکی و بیچارگی خویش را فراموش نکنم و در برابرعظمت تو خود را نبینم."
فقر مرا پروراند
" فقر و بی چیزی بزرگترین ثروتی بود که خدای بزرگ به من ارزانی داشت. همت و اراده مرا آنقدر بلند کرد که زمین و آسمان ها نیز در نظرم ناچیز شدند. هنگامی که شهیدی خون پاکش را در اختیارم می گذارد و فقر اجازه نمی دهد که یتیمانش را نگبهانی کنم. هنگامی که مجروحی در آخرین لحظات حیات به من نگاه می کند و با نگاه خود از من تقاضای کمک دارد ، من می سوزم، آب می شوم و قدرت ندارم کمکش کنم. هنگامی که در سنگر خونین ترین قتالها و جنگ آوری، از گرسنگی شکمش خشک شده و نمی تواند آب را از گلو فرو بدهد من که اینها را می بینم و صبر می کنم دیگر ترس و وحشتی از فقر ندارم. این قفس آهنین را شکسته ام و آنقدر احساس بی نیازی می کنم که زیر سخت ترین ضربه ها و کوبنده ترین هجوم ها از هیچ کس تقاضای کمک نمی کنم. "
گذشت
" من اینقدر احساس بی نیازی می کنم که در زیر شدیدترین حملات هم از کسی تقاضای کمک نمی کنم ، حتی فریاد بر نمی آورم حتی آه نمی کشم در دنیای فقر آنقدر پیش می روم که به غنای مطلق برسم و اکنون اگر این کلمات دردآلود را از قلب مجروحم بیرون می ریزم برای آنست که دوران خطر سپری شده است و امتحان به سر آمده و کمر فقر شکسته و همت و اراده پیروز شده است."
بی نیاز
" خدایا از آنچه کرده ام اجر نمی خواهم و به خاطر فداکاریهای خود بر تو فخر نمی فروشم، آنچه داشته ام تو داده ای و آنچه کرده ام تو میسرنمودی، همه استعدادهای من، همه قدرتهای من، همه وجود من زاده اراده تو است، من از خود چیزی ندارم که ارائه دهم، از خود کاری نکرده ام که پاداشی بخواهم.
خدایا هنگامی که غرش رعد آسای من در بحبوحه طوفان حوادث محو می شد و به کسی نمی رسید، هنگامی که فریاد استغاثه من در میان فحش ها و تهمت ها و دروغ ها ناپدید می شد... تو ای خدای من، ناله ضعیف شبانگاه مرا می شنیدی و بر قلب خفته ام نورمی تافتی و به استغاثه من لبیک می گفتی. تو ای خدای من، در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتی، تو در تنهایی، انیس شبهای تار من شدی، تو در ظلمت نا امیدی دست مرا گرفتی و هدایت کردی. در ایامی که هیچ عقل و منطقی قادر به محاسبه نبود، تو بر دلم الهام کردی و به رضا و توکل مرا مسلح نمودی... خدایا تو را شکر می کنم که مرا بی نیاز کردی تا از هیچکس و از هیچ چیز انتظاری نداشته باشم.
مذاکره با امریکا، صلح امام حسن(ع) و بی بصیرتی اطرافیان امام
جریان صلح امام حسن(ع) از جایی آغاز شد که جریانی تشنة قدرت، درون حاکمیت اسلامی رخنه کرد و بعدها با کمک برخی جناحها با پوشش اسلامی وارد عمل شد که در صدد براندازی نظام اسلامی و احیای امپراطوری بود. این امام مجتبی(ع) بود که پرچمدار اسلام و حکومت در آن برهه از زمان بود و با تمام توان علیه استبداد شام به مقابله برخاست؛ اما جبهة اموی که در رأسشان معاویه ابن ابوسفیان بود، از هیچ گونه فتنهگری، بدعتگذاری، تشویش، تبلیغات منفی و شایعهپراکنی علیه امام مضایقه نمیکرد. دشمن چنان برنامهریزی تبهکارانهای را از پیش تدارک دیده بود که بتواند اطرافیان امام را دچار تشویش و تردید کند و چه بلا و فلاکتی بالاتر از تردید به ولی زمان؟
دشمن فتنهانگیزی کرد و عدهای هم به سبب سادهلوحی، تردید، بیبصیرتی و عدهای هم با غرض مفتون شدند. این فتنهزدگیها فقط اطرافیان امام را در بر نگرفت بلکه شامل خواصی که شاخصترین آنها ابن عباس بود نیز شد. بیبصیرتی عوام و فتنهزدگی خواص نهتنها منجر به صلح امام شد، بلکه مسیر اسلام را از راه صحیح و سعادت منحرف نمود.
در عصر امام مجتبی(ع) حاکم غاصب معاویه و حکومت استبدادی حکومت شام است که به ظاهر آراسته و پیرو دیانت است و از آن سو نیز عدهای فریب ظاهر را خوردهاند و عدهای نیز با علم بر باطل بودن معاویه دنیای خود را قربانی آخرت نمودند. اگر هر یک از ائمه در شرایط امام حسن(ع) قرار میگرفت، آن چه را که امام مجتبی(ع) انجام داد، برمیگزید.
حال پس از 1400 سال شرایط به گونهای رقم خورده که حکومتی استبدادی با نام آمریکا که تقریباً در تمامی کشورهای اسلامی نفوذ کرده و درصدد است اسلام خود را که بنا بر فرمودة امام راحل، اسلام آمریکایی است، در ممالک مسلمان پیاده کند. همان گونه که معاویه کوفه را در زمان امام حسن به مذاکره و صلح دعوت کرد؛ همان گونه که مردم وقت را از سپاهش میترساند و مدعی بود که به دنبال جنگ و خونریزی نیست؛ همان گونه که به تبلیغات سوء و شایعهپراکنی علیه امام مجتبی میپرداخت؛ دقیقاً آمریکای امروز نیز دست به چنین اقداماتی علیه ایران در مجامع بینالمللی میزند و پروژة ایرانهراسی را در دستور کار قرار میدهد تا روحیة آهنین مردم ایران را تضعیف نماید.
رهبر بصیر و هوشیار ایران با تمام توان نقشههای دشمنِ دوستنمای اسلام و ایران را بر آب میکند. متأسفانه در این مسیر هستند عدهای از عوام سادهلوح یا خواصی که دانسته یا نادانسته آمریکا را دوست میپندارند و مذاکره را عامل پیشرفت بیان میکنند و غافل از آنند که آمریکا همان معاویة زمان امروز ماست و دوستی با دشمن دین و خدا و عدم اطاعت از ولی زمان جز شقاوت و بدبختی هیچچیز دیگری برای آنها در دنیا و آخرت به ارمغان نخواهد آورد.
رهبر انقلاب به کرات فرمودهاند: «عدهای در داخل کشور جملات آمریکا را تکرار میکنند و میگویند مگر مقابلة با آمریکا شوخی است، آن از جنگ نظامیشان، این از تحریمهایشان و فعالیتهای تبلیغی و سیاسیشان؛ در چنین شرایطی شرح حال مؤمن بدین سان است که میگوید ما تعجب نمیکنیم، زیرا خدا و رسولش به ما وعده داده بودند که اگر به توحید پایبند باشید، به خدا و رسولش پایبند باشید، دشمن خواهید داشت و به سراغ شما خواهند آمد». گفته بودند و حال آمدهاند. با این همه مصداق عینی و نقلی تصمیم با خود ماست که چگونه عمل کنیم.