مرگ بر آمریکا آری یا خیر؟
شعار مرگ بر آمریکا که از اوایل انقلاب اسلامی به ادبیات سیاسی ایران عزیز افزوده شد و با گذشت نزدیک به 35 سال بلندی این صدا کاخ های ظلم و استبداد را به لرزه میاندازد و جانی تازه به تمامی آزاده خواهان گیتی می بخشد، به یک نماد آزادگی و استقلال تبدیل شده است. با این وجود، این روزها عده ای از عزیزانی که خود شالوده و اساس ایستادگی در برابر استکبار را پایه گذاری کردند، دم از حذف این شعار می زنند و به بیان دوستی و اعتماد به دشمن دیرین می پردازند. نا گفته نماند که عزیران دیروز و یادگاران حماسه و غیرت امروز ایران سربلند با اشاره به فشارهای وارده بر جامعه، تحریم ها، مشکلات اقتصادی و عدم توان مقابله با وضع کنونی چنین خواستگاه هایی را بیان می کنند و نه اینکه خدای ناکرده از روی دیدگاه های شخصی و نفسانی عنوان کنند. به گفته آن ها مردم غیور و فداکار و مقاوم ایران چشم امید به بهبود اوضاع معیشتی از سوی مسئولان دوخته اند و باید به دنبال راهکار بود.
با اختلاف سلیقه ای که در منظر مسئولان برای حذف شعار مرگ بر آمریکا وجود دراد، مردم نیز با سوالاتی مواجه شده اند و اینکه چرا به جای خودباوری، حمایت از تولید و توجه به اقتصاد مقاومتی و غیره کلید قفل مشکلات را در اتکا به غیر می دانیم؟ و یا اینکه دوستی می گفت چرا در زمانی که مذاکرات در حال پیگیری هست برخی می گویند هم زمان باید مذاکره و شعار مرگ بر آمریکا را تکرار و ترویج کرد؟ متأسفانه مواضع غیر دیپلماتیک برخی منجر به برداشت غلط برخی از مردم می شود و بهانه برای فتنه و دامن زدن به تبلیغات رسانه ای دشمنان قسم خورده اسلام را مهیا می کند. عزیران دیروز و یادگاران حماسه های امروز چرا چشم خود را بر حقایق می بندیم؟ چرا فریبکاری دشمن را کتمان می کنیم و سلاح خود را در برابر دشمن تا دندان مسلح زمین می گذاریم و بهتر بگویم چرا به جای مذاکره مقتدرانه شعار تسلیم را سر می دهیم؟
من یک حقوق دان هستم، حقوق دانی که خود را رزمنده و سرباز انقلاب می داند و بر دست تمامی برقرار کنندگان نظم و آرامش در کشور و مرزبانان دلیر ایران زمین بوسه می زند. حقوق دانی که قدر زحمات تمامی سرهنگ ها و سربازها را می داند و به تمامی پادگان های کشور افتخار می کند. باید توجه داشت که در حقوق بین الملل کلاسیک که ضمانت اجرای قوی و جدی ندارد، مقابله به مثل یکی از اقداماتی است که در واکنش به کشور متجاوز و یا ضایع کننده حق صورت می گیرد. حال سوال از ذخایر انقلاب و تکیه گاه های نسل امروز این است که چرا باید در برابر دشمنی که حین مذاکره دم از روی میز بودن تمامی گزینه ها می زند و در کنار پیشبرد مذاکره تهدید به حمله نظامی می کند سر تعظیم فرود آورد و ابراز عجز کرد؟ وقتی دشمنی گستاخی به خرج می دهد و چنین ادبیاتی دارد نباید مقابله به مثل کرد؟ و در پاسخ بیان کرد: ما نیز هم مذاکره را پیش خواهیم برد و هم شعار مرگ بر آمریکا را که طرف مقابل بداند با چه کسی مواجه است. نمی توان در برابر کشوری که مواضع فریبکارانه و دوگانه اتخاذ می کند با صداقت و حسن نیت یکطرفه برخورد کرد و شعار مرگ بر آمریکا، علی رغم تمامی جنایات و خیانت هایی که آمریکا علیه مردم و کشور ما مرتکب شده است، پاسخ دیپلماتیکی محسوب می شود.
فلسفه چنین مواضعی نه از روی کینه عمیق به آمریکا یا سنگ تندازی در شکل گیری مذاکره است بلکه کمک به مذاکره کنندگان نیز است و به طرف مقابل می فهماند که ادبیات خود را تغییر دهد و به نمایندگان نیز دلگرمی می هد. عزیزان دیروز و امروز این مرز و بوم و الگوهای این حقیر قلبم می شکند وقتی چنین سخنانی را از رسانه ها می شنوم که آن ها را به شما نسبت می دهند. اما این حقیر بر توانمندی و درایت شما شک ندارم و امید دارم که با روحیه انتقاد و انتقاد پذیری سرافرازی و سربلندی ایران اسلامی را رقم خواهیم زد.